ساختمان روزنامه اطلاعات موزه تهران شود
تاریخ انتشار: ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۶۲۸۴۹
به گزارش خبرگزاری مهر، مهرشاد کاظمی رئیس ستاد گردشگری به مناسبت روز جهانی موزه، در نشست مجازی «تهران در آینه موزهها» با اشاره به پیشینه تهران گفت: این شهر دارای سه دوره تاریخی؛ روستایی، شهری که با حصار طهماسبی آغاز میشود و دوره پایتختی که برای این دوره تاریخی، آثاری در تهران از جمله امامزادههای اسماعیل (ع)، یحیی (ع) و زید (ع) موجود است و خاستگاه تهران هم از آن مکانها آغاز شده؛ سنگهایی مربوط به سال ۵۵۰ و درب آن امامزادهها و آثاری که از آن دوره به جا مانده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی گفت: در مورد حصار طهماسبی نیز حدود ۳۰ متر از این حصار در بالاتر از میدان اعدام باقی است و دروازه محمدیه هم به آن اتصال داشته، این آثار نشان میدهد که تهران پیشینه و حیات تاریخی دارد، هستی و هویت و گنجینهای از فرهنگ ایران را میتوان در تهران دید.
کاظمی افزود: اقوام مختلفی در طول تاریخ چه قبل از پایتختی و به خصوص بعد از پایتختی به تهران مهاجرت کردند و این اقوام از خود یادگارهای بسیاری به صورت ملموس و غیرملموس به جای گذاشتند و این آثار باعث شده که تهران از لحاظ تنوع موزهای بسیار شکوفا باشد.
رئیس ستاد گردشگری شهرداری تهران بیان کرد: موزههایی در حوزهها و موضوعهای مختلفی از جمله پزشکی، محیط زیست، حیات وحش، زمین شناسی، فرهنگی، هنری، تاریخی فعالیت میکنند و هر کدام از اینها در جهان، ردههای بالایی دارد که نشان دهنده پیشینه و تاریخ فرهنگ مردم این سرزمین است، به عنوان مثال آثاری که در موزه هنرهای معاصر وجود دارد بینظیر است و این موزه از لحاظ ارزش و تعداد آثار در دنیا برتر است.
وی درباره موزه تهران گفت: با توجه به پیشینه فرهنگی تاریخی تهران و آثار چند هزار ساله در تهران تا دوره معاصر ضرورت دارد این شهر موزه خاص خود را داشته باشد، این طرح چند سالی است که دنبال میشود و از دوره سوم شورای اسلامی شهر تهران مصوبهای برای تأسیس موزه این شهر وجود دارد و در این دوره مدیریت شهری هم در دستور کار قرار داشته است.
کاظمی افزود: درباره راهاندازی موزه تهران اتفاق نظر هست اما راجب به مکان آن تاکنون تصمیمگیری نشده است، سال ۱۳۹۷ زمانی که بنده مدیرکل ارشاد استان تهران بودم، با همکاری موزه ملی ایران، موزه تهران به صورت موقت در طبقه دوم موزه ملی راهاندازی شد و قدیمیترین اثر هنری به جا مانده از مردم تهران که در این موزه به نمایش گذاشته شده بود، یک گلدان ۵ هزار ساله بود که شهردار تهران آقای حناچی در جریان بازدید از این موزه بر راهاندازی موزه تهران تاکید کرد.
رئیس ستاد گردشگری شهرداری تهران اظهارداشت: احمد مسجدجامعی عضو شورای اسلامی شهر تهران همزمان با روز جهانی موزه، در دویست و نود و پنجمین جلسه این شورا پیشنهاد داد که ساختمان روزنامه اطلاعات به عنوان موزه تهران مصوب و راهاندازی گردد، این مکان توجیه هم دارد.
وی گفت: در تهران چند مجموعه موزه مانند مجموعههای نیاوران، سعدآباد و کاخ گلستان و راسته موزهای داریم به عنوان مثال از میدان توپخانه، امام خمینی (ره) تا میدان حر، باغ شاه و در همان مکان دهها موزه در محدوده دروازه باغ ملی، موزه ایران باستان، موزه مقدم و موزه ثبت تا موزه تیمورتاش در میدان حر و در ابتدای آن موزه علیاکبر صنعتی، موزه سکه بانک سپه، موزه ارتباطات یا پست وجود دارد، در آن محدوده ساختمان روزنامه اطلاعات از لحاظ قدمت و مساحت برای موزه مناسب است.
کاظمی افزود: امیدواریم در مدت باقی مانده از عمر این دوره مدیریت شهری موزه تهران راهاندازی شود و بتوانیم بخشی از میراث و هویت تهران را به نمایش بگذاریم، این موزه از لحاظ آموزشی هم میتواند برای نوجوانان و جوانان مفید باشد تا بیشتر با فرهنگ، هنر و تاریخ این شهر آشنا شوند و وقتی از این موزه بازدید کنند، احساس غرور و سربلندی از فرهنگ و تمدن و شکوفایی که در گذشته داشتیم برای آنان تجلی پیدا میکند.
رئیس ستاد گردشگری شهرداری تهران در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به فعالیت ۶۳۸ موزه در کشور گفت: تهران حدود ۲۰۰ موزه دارد که از این تعداد حدود ۵۰ موزه متعلق به بخش خصوصی و مجموعهدار است، یک سوم موزههای کشور در تهران وجود دارد و میتوان تهران را شهر موزهها بنامیم، در شهرهای معروف دنیا مانند پاریس حدود ۲۸۰ موزه وجود دارد که تهران هم در همین حدود موزه دارد و از این لحاظ در کشور بینظیر است.
وی گفت: براساس پیشینه فرهنگی تاریخی تهران، شهرداری طی دهههای گذشته رسالتی برای خود تعریف کرده و صرفاً در حوزه خدماتی فعالیت نمیکند بلکه خود را به عنوان یک نهاد اجتماعی و فرهنگی معرفی کرده و سرمایهگذاری قابل توجهی را در بخش فرهنگ، هنر و تاریخ و اجتماع مردم تهران انجام داده که بخشی از اینها به صورت سرمایهگذاری در راهاندازی موزههای مختلف است.
کاظمی افزود: در حال حاضر مالکیت حدود ۶۲ موزه و یا خانه موزه برعهده شهرداری تهران است، منازل اشخاص معروف و شخصیتهای ماندگار فرهنگی و سیاسی توسط شهرداری خریداری شده و به صورت خانه موزه فعالیت میکنند.
رئیس ستاد گردشگری شهرداری تهران همچنین با اشاره به پیشینه و آثار تاریخی شهر ری گفت: شهر ری یک نوع موزه روباز است و قرار است موزه ویژه این شهر در مجتمع رازی راهاندازی و در آینده نزدیک افتتاح شود.
پیشینه تهران بر اساس یافتهها و دادههای باستانشناختی
معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران نیز در این نشست با ارائه توضیحاتی درباره پیشینه تهران بر اساس یافتهها و دادههای باستانشناختی گفت: پیشینه تهران براساس این یافتهها عمدتاً به کاوشهای سیفالله کامبخشفرد نسبت داده میشد که کاوشهایی را حدود سالهای ۵۰-۱۳۴۷ در تپههای قیطریه انجام داد و توانست آثاری را از هزاره اول قبل از میلاد، حدود ۳ هزار سال قبل شناسایی کند و این مبنایی برای اصطلاح تهران ۳ هزار ساله شد.
مرتضی ادیبزاده گفت: چند سال گذشته نیز در حین اجرای پروژههای عمرانی شهری و خط انتقال لوله فاضلاب در خیابان مولوی، شواهدی از دادههای باستانشناسی در حین خاکبرداریها شناسایی شد که با پیگیری دانشجویان علاقهمند در این حوزه، پروژه عمرانی متوقف و کاوشهای باستانشناسی انجام شد.
وی افزود: در این کاوشها بقایایی ارزشمند از یک لایه تاریخی، فرهنگی و باستانشناختی متعلق به هزاره پنجم قبل از میلاد و تقریباً همافق با فرهنگ چشمه علی و به نوعی همان دادههای فرهنگ چشمه علی در شهر ری در مرکز بافت تاریخی تهران شناسایی شد، از این پس تهران را با آن یافته تدفینی و بانوی ۷ هزار ساله، تهران ۷ هزار ساله قلمداد میکنیم.
معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران در ادامه بیان کرد: تهران به واسطه پایتخت بودن، همیشه کانون توجه بوده است و بسیاری از مراکز دانشگاهی، پژوهشی، علمی، سیاسی و سایر نهادهای اجتماعی برای نخستین بار در تهران شکل گرفته و بسیاری از اتفاقات و رخدادهای فرهنگی هنری در این شهر رخ داده است.
وی گفت: نیاز است که یک مرکز تخصصی به عنوان تهرانشناسی و موزه بزرگ تهران داشته باشیم تا دادههای فرهنگی و اجتماعی و پیشینه ۷ هزار ساله، فرهنگ چشمه علی، آثار تپههای قیطریه، دادههای دروس، کوهپایههای شمالی تهران و آثار فاخر دوره معاصر در حوزه موسیقی، تجسمی و سایر رشتههای هنری را به نمایش بگذاریم.
ادیبزاده افزود: بسیاری از اشیا و آثار مختلف فرهنگی، هنری و نسخ خطی مربوط به تهران در موزههای مختلف پراکنده است و میتوان آثار خوشنویسی، نگارگری و سبکهای مختلف هنری و دادههای مربوط به تهران را با یک سیر تاریخی؛ پیش از تاریخ، تاریخی، دوران اسلامی و معاصر به صورت متمرکز در موزهای به نمایش گذاشت.
معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران گفت: بارها در مورد ایجاد موزه تهران و بحث تهرانشناسی اعلام نیاز شده و اعلام آمادگی میکنیم که با شهرداری و سایر نهادها که متولی امور اداره شهر هستند، همکاری مشترکی را برای راهاندازی این موزه داشته باشیم.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به فعالیت یکصد و ۵۶ موزه در تهران گفت: این موزهها دولتی و خصوصی و زیرمجموعه برخی از نهادها و تعدادی هم خانه موزه مشاهیر و شخصیتهای مختلف فرهنگی، علمی و سیاسی هستند و موزههای مردمشناسی بسیار متنوعی از فرهنگهای مختلف در تهران وجود دارد.
ادیبزاده افزود: تلاش ما در حوزه موزه و بافت فرهنگی تهران این است که سطح کیفی موزهها را با توجه به همه کمبودها و کاستیها که در حوزه اعتبارات در سالیان گذشته بوده ارتقا دهیم، در مورد موزههای پنج گانهای که زیرمجموعه اداره کل میراث استان تهران است، به ویژه در دوره شیوع کرونا توانستیم سطح فعالیت آنها را با نمایشهای آنلاین، نمایشگاهها، نشستهای تخصصی و معرفیهای تخصصی اشیا ارتقا دهیم.
معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران همچنین درباره چگونگی کسب مجوز برای تأسیس موزههای خصوصی و استانداردهای لازم در این حوزه مطالبی را بیان کرد.
مدیر موزه آبگینه و سفالینههای ایران نیز در این نشست با اشاره به موزهها و ظرفیتهای فرهنگی شهر تهران گفت: جریان موزهداری در کشور از شهر تهران و کاخ گلستان آغاز شده است، در موزهای که ناصرالدین شاه از هدایا و سایر آثار هنری که گردآوری کرده بود، هر چند که این موزه، موزه عمومی نبود.
حمید وکیلباشی افزود: در ادامه، در آغاز قرن حاضر، موزه ایران باستان به عنوان اولین موزه ملی ایران در تهران شکل گرفت، انتخاب شهر تهران به عنوان پایتخت در بیش از ۲۰۰ سال اخیر، شرایط خاصی را به لحاظ فرهنگی و اجتماعی در این شهر ایجاد و وضعیت شهر را متفاوت از گذشته کرده است.
وی بیان کرد: آنچه که در تاریخ و فرهنگ تهران به آن پرداخته میشود، عمدتاً مربوط به دو قرن اخیر است اما نباید غفلت کرد که تهران، سرزمینی است که نشانههای فرهنگی آن قدمتی چند هزار ساله دارد.
وکیلباشی اظهارداشت: در حاضر تهران در میان سایر شهرها و استانهای کشور از بیشترین تعداد موزه برخوردار است و عمده این موزهها به صورت ملی بخشی از فرهنگ، هنر باستانشناسی و سایر شاخههای مربوط به موزهداری را معرفی میکنند.
نشست «تهران در آینه موزهها» عصر سهشنبه به مناسبت روز جهانی موزهها و میراث فرهنگی با حضور مهرشاد کاظمی رئیس ستاد گردشگری شهرداری تهران، مرتضی ادیبزاده معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران و حمید وکیلباشی مدیر موزه آبگینه و سفالینههای ایران برگزار و از صفحه خانه اندیشمندان علوم انسانی در فضای مجازی پخش شد.
کمیته بینالمللی موزهها ایکوم (ICOM)، روز هجدهم ماه می را روز جهانی موزه و میراث فرهنگی نامگذاری کرده است. هدف از نامگذاری روز جهانی موزه و میراث فرهنگی نشاندادن اهمیت موزهها در تبادلات فرهنگی، غنیسازی فرهنگها، درک متقابل ملتها از هم و برپایی صلح و دوستی میان مردم جهان است. امسال این روز مصادف با ۲۸ اردیبهشت است.
کد خبر 5215968منبع: مهر
کلیدواژه: روزنامه اطلاعات خانه موزه تهران قدیم گردشگری شهرداری تهران شورای شهر تهران ویروس کرونا وزارت آموزش و پرورش سازمان تامین اجتماعی واکسن کرونا انتخابات 1400 طرح کنترل چاقی دانش اموزان کوچ کیفیت هوای تهران پیش بینی وضعیت هوا وضعیت معابر پلیس راهور بنیاد شهید و امور ایثارگران متروی تهران معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان تهران رئیس ستاد گردشگری شهرداری تهران روز جهانی موزه پیشینه تهران راه اندازی موزه تهران هزار ساله شهر تهران ادیب زاده تهران گفت تهران هم هزار سال کاوش ها موزه ها موزه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۶۲۸۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کیومرث صابری؛ چگونه «گلآقا» و بعد «گلآقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!/ نمادی که می توانست نهاد شود اما نشد
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز 11 اردیبهشت بیستمین سالگرد خاموشی کیومرث صابری فومنی است؛ نام ماندگار طنز در ایران بعد از انقلاب 57 که از حسن اعتماد رهبران جمهوری اسلامی به خود و سابقه دوستی با شهید رجایی بهره برد و در فضای جنگ جسارت کرد و با حمایت سید محمود دعایی ستون «دو کلمه حرف حساب» را در روزنامه اطلاعات به راه انداخت و بعد از چند سال در ادامۀ آن مجلۀ «گل آقا» را منتشر کرد که برای خیلیها یادآور دوران «توفیق» بود.
کارتون هادی حیدری به یاد کیومرث صابری (گل آقا). هادی حیدری خود از دست پروردگان مجله گل آقا و از همکاران آن بوده است
نسل تازه شاید نداند کیومرث صابری فومنی (که بر خلاف خیلیهای دیگر نام شهرستان زادگاه را حذف نمیکرد و کامل میآورد) چه نقشی بر جای گذاشت و در تمام دهۀ 70 یکی از تأثیرگذارترین چهره های فرهنگی و مطبوعاتی بود و از خشکی و زُمُختی و عبوسیِ سیاست در دهۀ 60 هم میکاست چه رسد به دهۀ 70 که حال و هوا تغییر کرده بود.
روزنامۀ اطلاعات نزد برخی به عنوان روزنامهای خنثی شناخته میشد و میشود اما همین روزنامه کارهایی کرده کارستان که از هر کسی برنمیآمده و یکی هم ستون «دو کلمه حرف حساب» با محتوای طنز در این روزنامه است. آن هم در چه سالی؟ 23 دی 1363 بود. در گرماگرم جنگ که روزنامهها و خود سیاست عبوس بود و رابطۀ مردم با طنز در برنامه "صبح جمعه با شما"ی رادیو خلاصه میشد و شوخی با گوشت 75 تومانی (75 تا تک تومان و نه 75000 یا 500 هزار تومان!) و کمی دیگر از این دست؛ پس از اتفاقات سال 60 همه دست به عصا شده بودند.
«دو کلمه حرف حساب» یک اتفاق بزرگ در تاریخ مطبوعات بعد از انقلاب است که طنز ژورنالیستی و مکتوب را احیا کرد و اگر سابقۀ نویسندۀ آن در دوستی با شهید رجایی چه در دبیرستان کمال و چه دوران وزارت آموزش و پرورش و نخستوزیری و ریاست جمهوری او و بعد هم دوران کوتاهی در دورۀ ریاست جمهوری آیتالله خامنهای نبود این امکان هرگز فراهم نمیآمد و نقش مرحوم سید محمود دعایی هم از این نظر ستودنی است. ( نامههای اولیه مرحوم رجایی به عنوان نخستوزیر به ابوالحسن بنیصدر رییس جمهوری که نثر شسته و رفته و لحن اداریتری دارد به ویرایش صابری است. بعدتر که اختلافات تشدید شد و در عنوان نامهها به جای "برادر گرامی دکتر سید ابوالحسن بنیصدر مقام محترم ریاست جمهوری" تعابیر صریح و ساده را شاهدیم و لحن نامهها هم کمی تند شده میتوان حدس زد نیاز به بازنویسی و ویرایش او نبوده است. کتاب نامههای نخستوزیر به رییس جمهوری منتشر شده)
مرحوم دعایی در اطلاعات ستونهای روزنامه را به نویسندگان منتقدی داد که با اصل انقلاب و نظام مشکل نداشتند هر چند که در صفحات لایی نویسندگانی چون سعیدی سیرجانی و باستانی پاریزی یا اسلامی ندوشن و چهرههای کلاسیک دیگر نیز مینوشتند.
از آن پس تا روزنامۀ اطلاعات را میخریدیم اول و قبل از آن که کاملا باز کنیم گوشه سمت راست صفحۀ 3 را کنار میزدیم تا ببینیم "دو کلمه حرف حساب" دارد یا نه و گاه در همان حالت میخواندیم. مثل حالا نبود که در گوشی تلفن همراه به هر سو سرک بکشی و تازه در این روزگار هم نویسندگان صاحب سبک همچنان متفاوتاند.
کیهان هم البته بعدها یک ستون را در صفحۀ ماقبل آخر به طنزنویسی داد که ارزش کار صابری را بیشتر نشان میداد و گویا نویسندۀ آنها وفاداری خود را به طرقی دیگر نشان داده بود و البته دلی نمیربود.
این که در اوج جنگ و در روزنامهای که سرپرست آن را امام خمینی تعیین کرده طنز سیاسی بنویسی کاری نبود که از هر که برآید ولی صابری فومنی انجام داد و «گل آقا» فراتر از آن که خاطره توفیق را زنده می کرد یادآور امضای دهخدای بزرگ بود: "دخو" در دورانی که «چرند و پرند» را در روزنامۀ "صوراسرافیل" مینوشت.
خیلیها نمیدانستند نام اصلی «گلآقا» چیست و لو هم نمیداد مگر مواقعی که در همان ستون جدی مینوشت و لوگو نداشت اما مشخص شد که او کیست.
با این حال تصویری از او منتشر نمیشد و فراموش نمیکنم که اول بار وقتی در یکی از جلسات ماهانۀ خانۀ عمویم او را از نزدیک دیدم مدام آن جثۀ کوچک با ظاهر غیر حزباللهی و ریش تراشیده و با لهجۀ گیلکی را ورانداز میکردم و نمیتوانستم باور کنم گلآقا هم او باشد و بعدتر که به خاطر فعالیتی که در کار گل و گیاه داشتم به خانۀ او بالای پل صدر در خیابان شریعتی رفتم او را صمیمیتر هم یافتم و وقتی دانست نه به اندازۀ او اما اهل ادبیات هم هستم حرفهامان بیشتر گل انداخت خاصه درست در یکی از روزهای عید نوروز 1368 که هر دو از خبر استعفا یا برکناری آیتالله منتظری شوکه شده بودیم و کار به سخن گفتن از سیاست هم کشید و با این که 24 سالی بزرگتر بود اختلاف سنی زیادی حس نمیکردم. از گل و گیاه و فضای سبز به شعر و ادبیات تا مطبوعات و روزنامهنگاری و البته سیاست و انطباق تصویر گلآقایی که در نوشتهها میشناختم با آن کاراکتر ذهن مرا به شدت درگیر کرده بود.
گلآقا اما بیش از آن که یادآور آن ستون باشد به خاطر «مجلۀ گلآقا» بر سر زبانها افتاد. نشریه ای با حال و هوای "توفیق" که 6 سال بعد از راهاندازی آن ستون و اول آبان 1369 با شمارگان صد هزار نسخه به قیمت 15 تومان روی دکه رفت و به سرعت به فروش رسید و به چاپ دوم و شاید سوم رسید و تجدید چاپ شد. صابری البته مجله را با همکاری مرتضی فرجیان راه انداخت اما چنان با صابری شناخته میشد که پایان همکاری آن دو چندان که تصور میشد سر و صدا نکرد. هر چند به خاطره ای تلخ بدل شد و برخی معتقدند در حق مرحوم فرجیان جفا شد.
غم بزرگ زندگی او البته از دست دادن فرزند جوان خود -آرش- در سانحۀ رانندگی بود و نمی دانم چرا بزرگان ادبی ما که به سوگ فرزند نشسته اند کم نیستند. با این حال همین که ذوق او در پی این سوگ مرد افکن نخشکید و دوباره نوشت، کاری ساده نبود و حالا زندگی او بیش از پیش «پوپک» بود که برای روشن نگاه داشتن چراغ گل آقا پس از پدر کوشید اما او هم یک جا متوقف کرد چون زمانه، دیگر شده بود.
گلآقا در تمام دهۀ 70 نشریهای مهم و خواندنی و تأثیرگذار بود که مطالب آن نقل میشد و از توقیفهای 1379 نیز جان به در برد اما دو سال بعد در دوم آبان 1381 و در دوازدهمین سالگرد تولد مجله خود صابری تصمیم به توقف انتشار گرفت و این بار امضای نوشتۀ او نه گلآقا بود نه شاغلام و نه غضنفر (شخصیتهایی که خلق کرده بود تا نمایندگان تیپهای مختلف اجتماعی باشند) بلکه امضا کرد: صابری فومنی. یعنی پایان و خداحافظ!
او هیچگاه دلیل توقف انتشار نشریهای را که به یک نهاد تبدیل شده بود اعلام نکرد اما همان موقع برخی حدس زدند پس از دوم خرداد 76 و در پی ظهور طنزنویسانی چون سید ابراهیم نبوی ذائقۀ مردم تغییر کرده بود و نه میتوانست مانند آنها باشد و نه شکل گذشته مخاطبان را سیراب می کرد ولی دلیل اصلی چیز دیگری بود. این که انتظار داشت نه تنها تحمل شود بلکه او را قدر بدانند که توجه مردم را به داخل جلب کرده ولی حاکمیت و سلیقه ها چندان دوپاره شده بود که اعتماد سابق به او هم زایل شده بود.
انکار نمیکرد که ایفای نقش سوپاپ برای جلوگیری از انفجار اجتماعی بد نیست ولی وقتی آدمی با مشخصات سعید مرتضوی به جان مطبوعات افتاده بود نه میشد با او در افتاد و نه نادیدهاش گرفت و ادامۀ انتشار عملا ممکن نبود. اگر از نهادهای غیر دولتی انتقاد میکرد چه بسا سراغ او میآمدند و اگر از خاتمی با اقتدارگرایان همسو میشد. در این فضا گویا حسن حبیبی که حامی و در عین حال سوژۀ گلآقا بود توصیه کرد فتیله را پایین بکشد.
این احتمال هم جدی است که وقتی شنید به سرطان مبتلاست نمیتوانست ادامه دهد و کمتر از دوسال بعد درگذشت. جالب این که مشهورترین جمله دربارۀ گلآقا سخنی است که هرگز نگفت و ننوشت: "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق!"
در آستانۀ دوم خرداد 1376 این شایعه به شکلی بسیار گسترده پیچید که گلآقا نوشته "بنویسید خاتمی بخوانید ناطق" یعنی قرار نیست آرا درست شمرده شود حال آن که چنین جملهای را ننوشته بود اما ضربالمثل و به گلآقا منتسب شد.
در دوران "دو کلمه حرف حساب" روزنامۀ اطلاعات و بعد از آن که رهبران نهضت آزادی را افراد مسلحی ربودند و گویا شبه تیربارانی دروغین به قصد ترساندن برای آنان ترتیب دادند این خبر در رسانه ها قابل نقل نبود و از اینترنت و کانال تلگرامی و شبکۀ ماهوارهای هم البته خبری نبود اما گلآقا در قالب طنز نوشت که "شاغلام پیشنهاد داد دسته جمعی به بهشتزهرا برویم و زیارت اهل قبور کنیم و گفتیم: نه! خطرناک است. مگر نشنیدهای که میزنند؟ شاغلام پاسخ میدهد ولی ما پنج نفریم در حالی که آنها 9 نفر بودند. گل آقا هم میگوید: درست است ولی آنها اول میزنند بعد میشمرند!"
گل آقا چنان که اشاره شد آدمی مبادی آداب بود و وقتی دانست طنز کوتاه او در اطلاعات درباره مارگارت تاچر به سبب خانم بودن نخست وزیر انگلستان نوشته او را غیر اخلاقی جلوه داد رسما عذرخواهی کرد.
از ویژگیهای صابری این بود که نثری بسیار فاخر داشت و با ادبیات کلاسیک و معاصر نیک آشنا بود و بیشک برخی از نوشتههای او در کتابهای درسی به عنوان نمونۀ نثر پیراسته قابل درج و تدریس است اگر ذوقی مانده باشد. کافی است اشاره شود که وجه ادبی منحصر به خود صابری هم نبود.تا جایی که ابوالفضل زرویی نصرآباد یکی از بالیدگان گل آقاست که او هم ناباورانه چشم از جهان بست و از بیشتر ویژگیهای صابری برخوردار بود و راز توقف انتشار گل آقا را هم او فاش کرد وقتی صابری رفته و خود نیز با مرگ دست و پنجه نرم می کرد.
الگوی اصلی گلآقا اما نه توفیقها که علی اکبرخان دهخدا بود. مشروطهخواه، اهل ادبیات، نویسنده، ملی، روزنامهنگار و البته فرهنگنویس و صابری فومنی فرصتی برای انجام این آخری پیدا نکرد.
از خاطرات قابل توجه کیومرث صابری یکی این بود که چند ماه مانده به درگذشت امام خمینی همراه با مرحوم دعایی به دیدار رهبر فقید انقلاب میرود. در حالی که بعد از قبول قطعنامه 598 و تعبیر جام زهر تمام دیدارهای عمومی امام لغو شده بود و به خاطر آن و نیز بیماری سرحال نبود و صابری میگوید بسیار خسته و حتی افسرده به نظر میرسید و نگاهمان نمیکرد و دعایی گفت: پس ما برویم چون شما نگاه مان هم نمیکنید ولی آقا! این آقا گلآقاست ها و تا امام نام او را شنید نگاهی کرد و لبخند زد و خندید.
آدمهایی چون کیومرث صابری فومنی در گذر زمان بیشتر شناخته میشوند و در این 20 سال عیار او روشنتر شده است و نثر او همچنان گواه است. نثری که جا دارد در کتاب های درسی بیاید بلکه دانش آموزان هم از این همه ملولی کتاب های درسی به درآیند. (این که صابری بسیار کوشید گل آقا را فراتر از نماد به عنوان یک نهاد تثبیت کند تا قائم به شخص او نباشد و بعد ادامه یابد و دختر و دوستانش مدتی بعد از مرگ در این راه کوشیدند و ناکام ماندند می تواند به عنوان شاهدی دیگر بر نظریه دکتر کاتوزیان هم باشد: ایران؛ جامعه کوتاه مدت که به ایران؛ جامعه کلنگی هم مشهور است و این که در ایران نهادها نمی مانند و قائم به افراد است و برای همین مدام شاهد روز از نو روزی از نو و نقطه سر خط هستیم!)
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: دیدار گل آقا و آیتالله خامنهای (+عکس)/ نامه رهبری درباره مجله